مژده که شد ماه مبارک پدید
به عاصیان وعدهی رحمت رسید
ماهی سرشار از برکت و رحمت و عبادتهای پذیرفته شده برایتان آرزومندم...
خداوندا رسان از ما سلامش
به گوش ما رسان یارب کلامش
به سوز سینهى مجروح زهرا
نما تعجیل در امر قیامش...
عید شما مبارک
شهادت امیرالمومنین امام علی(ع) را به خدمت تمامی دوستان عزیز تسلیت عرض مینمایم.
نه فقط مسجدیان سر به گریبان تواند
نخل و چاه و شب و صحرا همه گریان تواند
دامنت با چه گنه سرخ شد از خون سرت
ای که خلق دو جهان دست به دامان تواند
ای به خون خفته بگو کیسهی خرمات کجاست
فقرا منتظر سفرهی احسان تواند
کودکانی که گرسنه همه رفتند به خواب
به عزیزان تو سوگند عزیزان تواند
نخلها در عطش اشک تو بردند به سر
چاهها منتظر نالهی پنهان تواند
اختران شیفتهی حال نماز شب تو
کوهها منتظر نغمهی قرآن تواند
اشک مظلومی تو میچکد از دیدهی ما
پارههای دل ما برگ گلستان تواند
آسمانها همه گریند به مظلومی تو
عرشیان سوختهی سینهی سوزان تواند
گیسوی حور پریشان شده در باغ بهشت
نه فقط زینب و کلثوم پریشان تواند
نه دل "میثم" دلسوخته ای جان جهان
هر چه دل هست همه زائر ایوان تواند
امشب چه سینهسوز است بانگ اذان مولا
خیزد صدای تکبیر از عمق جان مولا
از لحظههای افطار در شوق وصل دلدار
بر چهره میدرخشید اشک روان مولا
مولا گشوده آغوش بهر وصال جانان
قاتل به مسجد آید بر قصد جان مولا
زهرا کنار محراب با ذکر واعلیّا
یا فاطمه است امشب ورد زبان مولا
زخم سر علی را دیدند اهل مسجد
دردا که نیست پیدا زخم نهان مولا
ای نخلها بگریید ای چاهها بنالید
دیگر علی ندارید ای دوستان مولا
حق علی ادا شد فرق علی دو تا شد
سرهایتان سلامت ای خاندان مولا
ای دوستان بیایید با من به شهر کوفه
تا سر نهیم امشب بر آستان مولا
ریزید ای یتیمان در سفرههای خالی
خون جگر به جای خرما و نان مولا
«میثم» دگر امیدی در ماندن علی نیست
از دست رفته دیگر تاب و توان مولا
ز طریق بندگى على نه اگر بشر به خدا رسد
به چه دل نهد به که رو کند به چه سو رود به کجا رسد؟
ز خدا طلب دل مقبلى به على بجوى توسلى
که اگر رسد به على دلى به على قسم به خدا رسد
ازلى ولایت او بود، ابدى عنایت او بود
ز کف کفایت او بود ز خدا هر آنچه به ما رسد
به على اگر برى التجا چه در این سرا چه در آن سرا
همه حاجت تو شود روا همه درد تو به دوا رسد
على اى تو یاور و یار ما اسفا به حال فکار ما
نه اگر به عقده کار ما مدد از تو عقده گشا رسد
ولادت باسعادت مولای عاشقان، امیر مؤمنان، علی علیه السلام، و روز پدر مبارک باد.
زهرا عصاره عصمت است.
زهرا، آیینه پاکی است.
زهرا زلال کوثر است.
ای همیشه جاری! ای بهار کوتاه! ای ترنم باران وحی! در شکوه مقام تو حیرانم که معرفت به غبار آستان خانهات بوسه می زند.
برهوت این دنیای خاکی شایستگی میزبانی چشمه سار همیشه جاری تو را نداشت. تو که در آیینه زخمها و داغها و در هجران پدر، غریبانه زیستی و در وداع شبانهات با پهلویی بیمار، خانه گلین را به امید آغوش بهشتی پدر ترک گفتی...
زندگى بانوى بزرگ اسلام با آن که در جوانى به خزان گرایید، در همان دوران کوتاه، درسهاى فراوانى براى پیروان حضرتش به جا گذاشت. یکى از این آموزهها که سراسر عمر پربرکت فاطمه مرضیه(س) یکصدا و همسو آن را فریاد مىکرد، اهتمام و جدیت نسبت به دین بوده است.
مظلومیت با همه بخشهاى زندگى صدیقه طاهره پیوند خورد، به ویژه حوادث دوران پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) که همچو تندبادى بر آن یاس نبى وزید و منجر به شهادت دردناک و غم آور آن ریحانه رسول گردید، اما همین مظلومیتهاى پیوسته نیز همگى یک جهت را نشان مىدهد و آن سوى دین دارى و پایدارى به پاى دین اصیل است.
ولادت حضرت فاطمه(س) با انزواى مادربزرگوارش از سوى زنان قریش همراه شد. آنان به دلیل ازدواج حضرت خدیجه(س) با پیامبر اسلام(ص) با وى قطع رابطه کردند و حاضر نشدند در لحظات دشوار وضع حمل به یارى او بشتابند. بدین شکل زهراى اطهر(س) در فضایى آکنده از مظلومیت متولد شد. اما پیام این مظلومیت چیزى نبود جز دفاع از دین خدا و حمایت از رسول خدا محمد(ص)، کودکى فاطمه مرضیه(س) با دوره نخست تبلیغ دین در مکه توأم گردید. مشاهده پدر که به ضرب سنگباران زخمى شده یا شکمبه شتر بر سر و روى مبارکش ریختهاند، بخشى از سهم کودکى فاطمه(س) در رسالت دشوار رسول خدا محمد(ص) بود.
آغاز نوجوانى آن حضرت در مدینه با جنگهاى پى درپى علیه مسلمانان همراه شد. عروس خانه امیرالمؤمنین علیه السلام در غیاب همسر خود که سردار بىبدیل سپاه اسلام بود، بار سنگین کارهاى خانه و رسیدگى به فرزندان خردسال را به دوش مىکشید. داستان دستان زهراى مرضیه(س) که از چرخاندن آسیاب سنگى زخم شده بود و چادر وصلهدار حضرتش که سلمان را به گریه انداخت، همچنین ماجراى شبهاى خانه على علیه السلام که فرزندان کوچکش گرسنه سر بر بالین مىگذاشتند، گوشههایى از درد و رنج نو عروس آسمانى اسلام است که همگى به پاى نهال نورس اسلام و براى جان گرفتن درخت رسالت بود.
ماجراهایى که پس از رحلت رسول خدا(ص) بر فاطمه مرضیه(س) گذشت و شدت حزن و اندوه آن گرامى در آن دوران به وصف نمىآید. تعبیر خود ایشان در شعر منسوب به حضرتش این است: «مصیبتهایى بر من فرو ریخت که اگر به روزها افکنده مىشد آنها را به شبهاى تاریک بدل مىنمود».
آن بانو به موجب کلام امام صادق علیه السلام، پس از درگذشت پدر، دائماً اشکبار بود و پى در پى از شدت غصه از حال مىرفت و جسم مبارکش مستمراً تراشیده مىشد. اما آن ولى و حجت الهى به همه این اندوهها جهت الهى داد و همه را براى تقویت دین خدا و تحکیم موقعیت وصى و جانشین رسول خدا(ص) هزینه کرد و در کمال ماتم زدگى، مصائب خود را زمینه نهیب زدن بر مردمانى قرارداد که غفلت و مصلحت اندیشى دنیایى در خطر برگشت به جاهلیت قرارشان داده بود.
این چنین بود که زهراى اطهر(س) در چهره بزرگترین حامى و پیشواى مظلوم خویش ظاهر شد و سند حقانیت امیرالمؤمنین علیه السلام و مظلومیت آن جناب را با خون خود مهر کرد و ابدیت بخشید.
حضرت فاطمه زهرا(س) در دوران کوتاه رحلت رسول خدا(ص) با شهادت خویش، یکبار به مسجد نبوى پاى گذاشت و خطبه خواند چنان که عظمت و هیبت کلام فاطمى ستونهاى مسجد و بلکه عرش الهى را به لرزه انداخت.
باشد که ما به عنوان شیعیان فاطمه زهرا(س) و عزاداران مصائب او این پیام را دریابیم. به دین خدا اهتمام ورزیم و بکوشیم تا خط ولایت علوى علیه السلام را گم نکنیم.
بولودوز یاغار اولسون،
سولاریز آخار اولسون،
اوجاقیـز یانار اولسون،
نوروز بایرامینیز موبارک اولسون
سخنانی از امام حسین(ع)
1ـ بندگان خدا از خدا بترسید و در دنیا با احتیاط رفتار کنید. اگر بنا بود همهی دنیا به یک نفر داده شود، یا فردی برای همیشه در دنیا بماند، پیامبران برای بقا سزاوارتر و جلب خشنودی آنان بهتر و چنین حکمی خوشایندتر بود؛ ولی خداوند عاقبت دنیا را نابود شدن قرار داده است.
خداوند دنیا را محل فنا و نیستی قرار داد، زیرا دنیا دوستدارانش را لحظه به لحظه تغییر داده، وضعشان را دگرگون میسازد. مغرور و درمانده کسی است که فریب دنیا را بخورد.
2ـ گرچه زندگی این دنیا از نظر عدهای بسیار با ارزش است؛ ولی آخرت که جهان پاداش الهی است، بالاتر و با ارزشتر است. اگر جمع کردن مال و ثروت برای این است که باید روزی از آن دست برداشت، پس فرد نباید برای چنین ثروتی بخل ورزد و اگر روزیها مقدر و تقسیم شده است، هرچه انسان در کسب ثروت حرص کمتری داشته باشد نیکوتر است و اگر این بدنها برای مرگ آفریده شده، پس کشته شدن انسان در راه خدا از همه چیز پسندیدهتر است.
3ـ سلام کردن 70 پاداش دارد که از این رقم 69 تـا بـرای سـلام کـننده و یـکی برای پاسخ دهنده است.
4ـ مردمی که بندگان دنیا هستند و دین را برای رفاه و آسایش میخواهند، هرگاه در امتحان و رنج قرار گیرند آن موقع دینداران کم هستند.
5ـ کسی که هدیه شما را بپذیرد، شما را در بخشش و کرامت کمک کرده است.
6ـ از معذرت خواهی، پرهیز کنید؛ زیرا مؤمن عمل بد انجام نمیدهد تا عذرخواهی کند؛ اما منافق هر روز کار زشت انجام میدهد و معذرتخواهی میکند.
7ـ شخصی خدمت امام حسین(ع) رسید و عرض کرد: من مردی گناهکار هستم و توان خودداری و دوری کردن از گناه را ندارم. مرا موعظه فرما.
حضرت فرمودند: پنج عمل زیر را انجام بده. آنگاه هرچه خواستی گناه کن!
1ـ از رزق خداوند استفاده نکن، سپس هرچه خواستی گناه کن.
2ـ از ولایت خداوند خارج شو، پس هرچه خواستی گناه کن.
3ـ محلی را پیدا کن که خداوند تو را نبیند، سپس هرچه خواستی گناه کن.
4ـ وقتی عزرائیل برای قبض روح تو آمد، او را از خودت دفع کن، سپس هرچه خواستی گناه کن.
5ـ وقتی در قیامت تو را به سوی جهنم هدایت کردند، از رفتن به آنجا خودداری کن، سپس هرچه خواستی گناه کن.
منبع: بحارالانوار 78 ج ـ تحفالعقول
به نقل از: روزنامه اطلاعات
یـاران گلیـن فغـانـه، مــاه-ی-محــرم اوْلـدۇ
دۇتدۇ جهانی ماتهم، بیر اؤزگه عالهم اوْلدۇ
بیلمه م نه غمدی یارب، تازهلهنیر بۇ هر ایل
بـۇ دردیـدهن عـلاوه، اوْلـدۇ غریبـه موشکـول
اوْلمـاز بـۇ درده چـاره، اوْلدۇ بۇ تازه نیسگیـل
اوْل شاه-ی-کم سیپاهین، زوواری بر هم اوْلدۇ
نیسگیللهرون فداسی ائی شاه-ی-بیمددکار
اوْلمـادێ گــرچــی بـۇ ایـل، کـرب-وْ-بـلایه زووار
ساللێــق خییالـه قبـرون، اوْللـۇق سنـه عـزادار
بۇ ایلده بۇ موصیبهت غـم اۆسته بیر غـم اوْلـدۇ
هانسێ غمینله موْلا بیلمهم گلهک فغانـه
یـوْخدۇر دیلیمـده یارا، جوملـه چکیـم بیانـه
کیمدیر دؤزه سنین تک، بۇ درد-ی-بیکهرانه
کیم سن کیمی بلاکئش، ائی فخرئ عالهم اوْلدۇ
وئردیله عون-وْ-جعفر، اوْل چؤلده تئشنه لب جان
اوْلــدۇ علـی-ی-اکبـــر راه-ی-خـــۇداده قـۇربـــان
ائتدیله شیرئخواره طئفلون، نئشـان-ی-پئیکـان
ظۆلـم اۆستـه ظۆلـم-ی-تـازه، مـوْلا دۇبـاره اوْلـدۇ
لئیـلانـی ائتـدی مجنـون اوْل اکبـریـن فـراغــی
صبـر-وْ-قـراریـن آلـدێ، وصـلینیـن ایشتییاغــی
اؤلدۆردیلهر سیتهملـه، گؤرمـهدی توْی اوْتاغی
گـؤردۆ بـۇحالــی لئیـــلا دردیلــه همــدهم اوْلـــدۇ
قالماز اۆرهکده طاقهت، چۆن ذیکر اوْلاندا ائسمون
قالدێ قۇرۇ یئر اۆسته، اۆچ گۆن یارالێ جئسمون
آت چاپدێ نعشون اۆسته، موْلا اوْ چؤلده خصمون
اوْل چؤلده ایستی قۇملار، رخمیوه مرهـهم اوْلـدۇ
فریاد اوْلا اوْ وقتـهن ائـی سـروهر-ی-مدینـه
قتلگههی گزیـردی، نـازلـێ قێزێـن سکینـه
تاپدێ یارلێ نعشون، اوْل ماه-ی-بیقرینـه
وۇردۇ زی بسکـی باشـه، احوالـی بر هـم اوْلــدۇ
چکــدی نه درد-وْ-غملـهر، کرب-وْ-بــلاده زینـب
تـاب ائتـدی هــر بــلایــه، راه-ی-وفــاده زینـب
گؤردۆ سر-ی-حۆسئینی، نوکئ جیداده، زینب
غمـدهن آغـاردی زولفی، رعنـا قـدی خــم اوْلــدۇ
شاعر:دلریش