گاه نوشته‌های من

وب نوشت‌ها، تصاویـر و... بهزاد ناقل

گاه نوشته‌های من

وب نوشت‌ها، تصاویـر و... بهزاد ناقل

دو قدم مانده به پاییز!

دو قدم مانده که پاییز به یغما برود

این همه رنگ قشنگ از کف دنیا برود

هرکه معشوقه برانگیخت گوارایش باد

دل تنها به چه شوقی پی یلدا برود؟

گله‌ها را بگذار... ناله‌ها را بس کن...

روزگار گوش ندارد که تو هی شکوه کنی...

زندگی چشم ندارد که ببیند اخم دلتنگِ تو را...

فرصتی نیست که صرف گله و ناله شود!

تا بجنبیم تمام است! تمام!!

مهر دیدی که به برهم زدن چشم گذشت...

یا همین سال جدید! باز کم مانده به عید!

این شتاب عمر است...

من و تو باورمان نیست که نیست!

زندگی گاه به کام است و بس است؛

زندگی گاه به نام است و کم است؛

زندگی گاه به دام است و غم است؛

چه به کام و چه به نام و چه به دام...

زندگی معرکه‌ی همت ماست... زندگی می‌گذرد...

زندگی گاه به نان است و کفایت بکند؛

زندگى گاه به جان است و جفایت بکند؛

زندگی گاه به آن است و رهایت بکند؛

چه به نان و چه به جان و چه به آن...

زندگی صحنه‌ی بی‌تابی ماست... زندگی می‌گذرد...

زندگی گاه به راز است و ملامت بدهد...

زندگی گاه به ساز است و سلامت بدهد...

زندگى گاه به ناز است و جهانت بدهد...

چه به راز و چه به ساز و چه به ناز...

زندگى لحظه بیداری ماست... زندگی می‌گذرد...

زندگی فرصت نیست، تجربه است؛

تا بدانیم حقیقت، نیستیم! «خاطره‌ایم»

شاعر: فرامز عرب عامری

نظرات 3 + ارسال نظر
عاطفه حسینی سه‌شنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1398 ساعت 16:56

شعر از دکتر فرامرز عرب عامری

عاطفه حسینی یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1397 ساعت 12:30

دوقدم مانده که پاییز به یغما برود
شعر دکتر فرامرز عامری هست

حسین جنت جمعه 7 دی‌ماه سال 1397 ساعت 08:12

.این شعر از جناب گلرویی نیست
لطفا اصلاح بفرمایید


دو قدم مانده که پاییز به یغما برود
این همه رنگ قشنگ از کف دنیا برود

عاشقی کردنمان دردسری بیش نبود
عشق ای کاش شبی از سر دنیا برود

میل برگشتن من بی تو به آزادی نیست
مثل رودی که بنا نیست به دریا برود

باز پایان خزان است و شبم طولانیست
چه کنم این همه  غم  از دل  تنها برود

شب یلداشده ای عشق خودم میخواهم
از دل تنگ من آوار تو بالا برود

هر که معشوق برانگیخت گوارایش باد
دل تنها به چه شوقی پی یلدا برود


این شعر از دکتر #فرامرز_عرب_عامری هست که به اشتباه به دیگران نسبت دادن
جناب عامری فضای مجازی خیلی کمرنگ هستند و اشعارشون توسط ادمین ها گذاشته میشه این غزل هم از کتاب تخته سنگ ایشونه که 20 سال پیش چاپ شده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد